ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
می دونم تو هم بزرگ می شی و قدت از من بلند تر می شه و زورت از من بیشتر .. مثل من که الان قدم از مادر بلند تر و زورم بیشتر و گاهی صدام هم بلندتر ... می دونم یه روزی برمی گردی به این روزها فکر می کنی و به خودت بگی پدر مادرم کاری برام نکردن!!! مثل من که بارها تو دلم به خدا غر زدم به خاطر چیز هایی که باید بهم داده می شد و نشد... اما حالا که خودم مادر شدم می دونم همه بچه ها دوره ای به خطا می رن و بعد خودشون به درد پدر و مادر گرفتار...
من مادرم... من دخترم... خدایا نعمتی از این بالاتر نیست ... شکرت که به من عشق مادری رو عطا کردی و فرصتی دوباره دادی که مادرم رو در اغوش بگیرم... مادری که این روزها زخمی بزرگ روی سینه اش سنگینی می کنه و من برای جبران تمام زحماتش تنها می بوسمش در حضور تو ... مادرم همیشه باش... بد اخلاق و خوش اخلاق.. بی حوصله و با حوصله بودنت معادل همه داشتن هاست
پی نوشت:
امسال روز مادر اولین سالی بود که گل پسر روزمو تبریک گفت و من تمام بار زندگی رو روی زمین گذاشتم و سبک شدم....
شکر...
بابت همه داشته ها و نداشته ها
روزت مبارک ایشالا همیشه کنار هم شاد باشید
ممنون عزیزم ...روز شما هم مبارک
مهتاب خانم سلام خیلی اتفاقی با سرچ "رژیم " سر از وب شما در آوردم اما به خدا اینقدر جذب شدم که عین 17 صفحه را خوندم.
شما قلم شیوایی دارید انگار شما خود منی اما ظاهرا 10 سال کوچکترید.
باور کنید خیلی از متنها منو به گریه وا میداشت حس میکردم این منم که این مطالبو نوشتم.
دلتنگی برای پدر.متن زیبای گیر افتادن بین دو نسل.زندگی در یک خونه با همخونه ای که نمیشه بهش گفت "بد" اما انگار ذهنیتت را راجع به "نیمه گمشده " کلا عوض کرده وچیزی که به خاطرش از شدت گریه به هق هق افتادم"مطلبی بود که در مورد لطفهایی که میکنی وهیچوقت دیده نمیشه"
من با وبتون خیلی ارتباط برقرار کردم.
خسته نباشید
ممنونم عزیزم... شما لطف داری.. خوشحالم که می ای بهم سر میزنی