روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

همه چی آرومه....

اینجانب مادری هستم شاغل با درآمدی که تا چندی پیش جز درامد های بالا محسوب می شد با 21 سال مشقت در زمینه تحصیل و با داشتن همسری زحمتکش و با درجه بالای مهندسی لنگ 150 هزار تومان وجه رایج مملکتی هستیم تا اینترنت خانه را شارژ کرده و بتوانیم کمی در عوالم رویا سیر کنیم... تا به حال یادم نمی یاد که هر دو مون در حال سگ دو زدن باشیم و ته کیف هر کدوممون بیشتر از 50 هزار تومن نباشه... یعنی الان فقط دارم به فیش های برق و گاز  فکر می کنم که یحتمل همین امروز و فردا به دستمون میدن. ... آقای همسر 6 ماهه حقوق نگرفته یعنی دقیقا مرداد بود که ما کارت حقوق آقای همسر رو پر پول دیدم که اونم نامرد رفت سریع قسط های عقب افتاده رو داد و از اون بین من 550 هزار تومن رو مبلی خریدم... بعد از اوون اگه شما پولی دیدین من هم دیدم... در حال حاضر نان آور خانه من هستم البته به امید حقوقی که دارن زحمت می کشن و برامون پس انداز می کنن که اوونور سال حتی نتونیم یک خاکی باهاش تو سرمون کنیم.... 

آخی چقدر من خوشبختم