ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بعضی صحنه ها در زندگی برای آدم جاودانه می شه... مثل یک جرقه گاهی از ذهنت به هر بهانه های عبور می کنه... شبی که
آقای همسر اومد خونه یک از این صحنه ها برام دوباره خلق شد... لحظه ای که گل پسر خودش رو انداخت تو بغل باباش و پدرش اوونو در اغوش گرفته بود و با چشمای بسته می بوییدش
بالاخره روابط پدر با پسر مثل رابطه ایران و امریکا خوب شد
البته هنوز اوباما تو بغل روحانی خودشو ننداخته و همدیگر رو ببوسن
ها ها ... منافع پسرک ایجاب می کرد که با کدخدا سازش کنه..