روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

من و این همه خوشبختی...

داشتن یک خانواده خوب نعمته... داشتن پدر و مادر مهربان هم..  داشتن برادر و خواهر هم جای خودش رو داره... من آدم خوش شانسی هستم که خانواده خوبی دارم... شاید به نظر مسخره می یاد ولی می شه از بدترین چیزها بهترین لذت ها رو برد.. ماشین من که معرف حضور هست... وقتی سوارش می شم و یه جایی تو خیابون جام می زاره به هر نحوی .. با خیال راحت زنگ می زنم به برادر خودش رو به سریع ترین شکل می رسونه پیشم... یا صبح امروز که ماشین استارت نمی خورد با اینکه خواهر تازه رسیده بود و می دونم چقدر عاشق هوای بارونی اینجا ست از خواب و خستگیش بخاطر من می گذره و تا خونه برادر اسکورتم می کنه تا مبادا توی خیابون برام مشکلی پیش بیاد... این ها همه لطف خدا است و نتیجه عشق و پاکی پدر و مادریه که تو تمام مشکلات پشت هم بودن... هر چند پدر با رفتنش حفره ای توی زندگی همه ما ایجاد کرد ولی این خونه از عشقش و حضورش لبریزه/..

نظرات 4 + ارسال نظر
میلاد شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:12 ب.ظ http://gta4persian.rzb.ir

دمت گرم موفق باشی یه سری به من هم بزن

hamed شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:17 ب.ظ http://bestweblog.ir/?q=regnuser&moref=9940

سلام دوست من وبلاگ زیبایی داری اگه دوس داری از هر بازدیدت درآمد داشته باشی بر روی لینک زیر کلیک کن
واقعاً ارزششو داره با یه کلیک یک عمر درآمد داشته باشی
منتظرتم

باشماق یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ

خدا پدر بزرگوارتون را بیامرزه
و دوستی تون همیشه مستدام باشه
معمولا علت اختلاف خانوم ها هستند وقتی همه خوب باشند مشکلی نخواهد بود

با هاتون موافقم که تنظیم کننده روابط توی خانواده خانم ها هستن، ولی آقایون هم تاثیر گذارن... توی خونه پدری من ، پدرم بسیار با گذشت و اغماض با همه برخورد می کرد و همیشه تاکید می کرد که ما بچه ها باید هوای هم رو داشته باشیم.. البته مادرم همسو با پدر بود ولی خودش هم می دونه که به اندازه پدرم صبر و حوصله و گذشت نداره...

مهراوه چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:44 ب.ظ

تاخیرم طولانی شد. از این پست نخوندمش! شروع میکنم به خوندن. بسم الله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد